ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم
مــا بـچـه هـای مـادر پـهـلـو شکسته ایم
امـروز اگـر سـیـنـه و زنـجیــر مـی زنــیــم
فردا به عشق فاطمه شمشیر می زنیم
مــا را نـبــی قـبـیـلــه سلمان خطاب کرد
روی غـرور و غـیـرت مـاهـم حـسـاب کرد
از مــا بـتـرس طــایــفــه ای پــر اراده ایــم
مــا مـثـل کـوه پشـت علی ایـستاده ایم
ـــــــــــــــــــــ
وای اگرما مردمی کوفی شویم دین رها بنموده و صوفی شویم
وای اگر عشق از دل ما گم شود نور عشق از محفل ما گم شود
چون عدو و چون جفاکاران به عشق مردمان کوفه و شام و دمشق
مردمانی که وفا را کشته اند دست خود بر خون عشق آغشته اند
مردمانی دل به دنیا بسته اند عهد خود را بارها بشکسته اند
برده ایم انگشت حیرت بر دهان از جفا و ظلم این نامردمان
زخم دلهامان دوباره باز شد روحمان آماده ی پرواز شد
زخم ما زخمی عجین با ناله است زخم هجر یاس هجده ساله است
زخمی از محراب خونین علی (ع) در دل نامردمان کین علی (ع)
از حسن (ع) کز زهر شد خونین جگر گشت زخم سینه هامان تازه تر
از حسین (ع) این نور عین فاطمه (س) از قرار و شور و شین فاطمه (س)
ای عدو ما بس مصیبت دیده ایم راه و چاه عشق را فهمیده ایم
بی وفایی را زبن برکنده ایم پشت دشمن را به خاک افکنده ایم
*با علی*هستیم و خوش عهدی کنیم
جان فدای حضرت مهدی(عج)کنیم