loading...
نوکرانه ــ پایگاهی برای هم اندیشی و انتظار
نوکر بازدید : 14 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم 

                                   مــا بـچـه هـای مـادر پـهـلـو شکسته ایم

امـروز اگـر سـیـنـه و زنـجیــر مـی زنــیــم 

                                      فردا به عشق فاطمه شمشیر می زنیم

مــا را نـبــی قـبـیـلــه سلمان خطاب کرد 

                                     روی غـرور و غـیـرت مـاهـم حـسـاب کرد

از مــا بـتـرس طــایــفــه ای پــر اراده ایــم 

                                      مــا مـثـل کـوه پشـت علی ایـستاده ایم

ـــــــــــــــــــــ

   وای اگرما مردمی کوفی شویم       دین رها بنموده و صوفی شویم

     وای اگر عشق از دل ما گم شود      نور عشق از محفل ما گم شود

چون عدو و چون جفاکاران به عشق     مردمان کوفه و شام و دمشق

              مردمانی که وفا را کشته اند          دست خود بر خون عشق آغشته اند

     مردمانی دل به دنیا بسته اند         عهد خود را بارها بشکسته اند

برده ایم انگشت حیرت بر دهان        از جفا و ظلم این نامردمان

   زخم دلهامان دوباره باز شد          روحمان آماده ی پرواز شد

زخم ما زخمی عجین با ناله است        زخم هجر یاس هجده ساله است

زخمی از محراب خونین علی (ع)        در دل نامردمان کین علی (ع)

از حسن (ع) کز زهر شد خونین جگر      گشت زخم سینه هامان تازه تر

از حسین (ع) این نور عین فاطمه (س)      از قرار و شور و شین فاطمه (س)

ای عدو ما بس مصیبت دیده ایم           راه و چاه عشق را فهمیده ایم

بی وفایی را زبن برکنده ایم             پشت دشمن را به خاک افکنده ایم

*با علی*هستیم و خوش عهدی کنیم

جان فدای حضرت مهدی(عج)کنیم

 

نوکر بازدید : 10 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

چشم پاک دختری از جمله‌ای تر مانده است""" چشم‌های پاکش اما خیره بر در مانده است

روی دیوار اتاق کوچک تنهایی‌اش """ عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است . . .  

ـــــــــــــــــ

ای روشنای خانه امید، ای شهید """ ای معنی حماسه جاوید، ای شهید

چشم ستارگان فلک از تو روشن است"""ای برتر از سراچه خورشید ای شهید

ـــــــــــــــــ

ای شهیدان ، عشق مدیون شماست """هرچه ما داریم از خون شماست

ای شقایق ها و ای آلاله ها """ دیدگانم دشت مفتون شماست . . .

ـــــــــــــــــ

شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند

ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم

غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند . . .

ـــــــــــــــــ

دید در معرض تهدید دل و دنیش را """ رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را

رفت و حتی کسی از جبهه نیاورد به شهر """چفیه و قمقمه اش کوله و پوتینش را . . .

ـــــــــــــــــ

رفتن به جهاد نفس راهی است بزرگ """از جبهه گریختن گناهی است بزرگ

ما بر سر پست انقلابیم اکنون """ خفتن سر پست اشتباهی است بزرگ . . .

ـــــــــــــــــ

کبوتر و دو پلاک و دو ساک خالی تو """ دلم دوباره گرفته زبی‌خیالی تو


تو التماس نگاه کدام پنجره‌ای """ که نقش بسته نگاهم به طرح قالی تو . . .

ـــــــــــــــــ

سری که هیچ سرآمدن نداشت، آمد """ بلند بود ولیکن بدن نداشت آمد

بلند شد سر خود را به آسمان بخشید """سری که بر تن خود، خویشتن نداشت آمد . . .

ـــــــــــــــــ

گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است ، وگرنه همه اجرها در گمنامیست.

محکمه خون شهداء محکمه عدلیست که ما را در آن به محاکمه می کشند . . .

ـــــــــــــــــ

ای دوست به حنجر شهیدان صلوات """ بر قامت بی سر شهیدان صلوات

خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنه کاریم . . .

ـــــــــــــــــ

شکر لله شیعه ای نامی شدیم """اهل جمهوری اسلامی شدیم

از خمـینی درس عشق آموختیم """ در تنور جنگ و جبهه سوختیم

بیعتی کردیم با سید علی""" راه حق در قول و فـعلش منجلی . . .

ـــــــــــــــــ

چفیه‌ی من بوی شبنم می‌دهد  """ عطر شب‌های محرم می‌دهد

چفیه‌ی من، سفره‌ی دل می‌شود """ جمعه، با مهدی، مقابل می‌شود . . .

ـــــــــــــــــ

در سینه‌ام دوباره غمی جان گرفته است

« امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است »

تا لحظه‌ای پیش دلم گور سرد بود

اینک به یمن یاد شما جان گرفته است

ـــــــــــــــــ

تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟ """ ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

آن باد که آغشته به بوی نفس توست """ از کوچه ما کاش گذر داشته باشد . . .

ـــــــــــــــــ

ای دشمن حق ما دلیر و حق پرستیم """برگرد ! تا سربند یا زهـرا (س) نبستیم . . .

 ای شهید

ای روشنای خانه امید، ای شهید
ای معنی حماسه جاوید، ای شهید
چشم ستارگان فلک از تو روشن است
ای برتر از سراچه خورشید ای شهید
« زهره » به نام توست غزلخوان آسمان
با یاد توست مشعل « ناهید » ای شهید
« قد قامت الصلاه » به خون تو سکه زد
در گسترای ساحت تحمید ای شهید
تیغ سحر زجوهره خونت آبدار
گشت و شکست لشکر تردید، ای شهید
آئینه‌دار خون تو اند آسمانیان
رنگین‌کمان به شوق تو خندید ای شهید
ایمن شدند دین و وطن تا به رستخیز
فارغ شدند زآفت تهدید، ای شهید
در فتنه‌خیز حادثه‌ها جان پناه ماست
بانگی که در گلوی تو پیچید، ای شهید
صرافی جهان زتو گر نقد جان گرفت
جام شهادتش به تو بخشید، ای شهید
نام تو گشت جوهر گفتار عارفان
« عارف » زبان گشوده به تأکید، ای شهید

 

نوکر بازدید : 10 چهارشنبه 05 تیر 1392 نظرات (4)

اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري

کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي

اي آنکه در حجابت درياي نور داري

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟

برعکس چشمهايم چشمي صبور داري

از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما

کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت

کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟

شاعر : ناشناس

نوکر بازدید : 12 چهارشنبه 05 تیر 1392 نظرات (1)

 

منم زینب اسیر دست پستان

گرفتار به چنگ بت پرستان
چه غم هائی که من در سینه دارم
دلی سوزان تر از مدینه دارم
منم زینب گلاب جان زهرا
گرفتم پرورش از خوان زهرا
منم زینب که روزی مادر ی داشت
دری داغش میان قلب او کاشت
همان که داغ مادر را کشیده
همان از کودکی قدش خمیده
همان که کرده این دنیا به او پُشت
همان که مادرش را میخ در کُشت
همان شیر از تن زهرا مکیدم
من از زهرا مصیبت راچشیدم
منم زینب که مادر زینتم داد
مرا ام المصائب سیرتم داد
وجودم جان من از خون زهراست
دل بی طاقتم مجنون زهراست
من از ذریة پاک نبی ام
من آن دردانة بابا علیم

 

 

نوکر بازدید : 25 چهارشنبه 05 تیر 1392 نظرات (0)

ای‌ که‌ می‌پرسی‌ نشان‌ عشق‌ چیست‌
عشق‌ چیزی‌ جز ظهور مهر نیست‌
عشق یعنی مهر بی‌چون و چرا
عشق یعنی کوشش بی‌ادعا
عشق یعنی عاشق بی‌زحمتی
عشق یعنی بوسه بی‌شهوتی
عشق یعنی دشت گل کاری شده
در کویری چشمه‌ای جاری شده
یک شقایق در میان دشت خار
باور امکان با یک گل بهار
عشق یعنی ترش را شیرین کنی
عشق یعنی نیش را نوشین کنی
عشق یعنی این که انگوری کنی
عشق یعنی این که زنبوری کنی
عشق یعنی مهربانی در عمل
خلق کیفیت به کندوی عسل
عشق یعنی گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش
عشق یعنی یک نگاه آشنا
دیدن افتادگان زیر پا

 

نوکر بازدید : 14 چهارشنبه 05 تیر 1392 نظرات (0)

گفتند که عاشقی و دیوانه‌‌ای

در باب خیال و خم ابروی که‌ای
گفتند بگو؛ به قصد قربت گفتم
سید علی الحسینی الخامنه‌ای
هر کس ز ولایت و ولیّ دور شود
همسایه ی دشمن است و منفور شود
پروانه صفت، گِرد ِعلی میگردیم
تا دیده ی هر فتنه گری کور شود 
پرسید زمن رفیق با تجربه ای
ای بر لب تو ز دوست هر زمزمه ای
محبوب تو کیست؟ بی تأمل گفتم
سید علی حسینی خامنه ای
ما از خم پرجوش ولایت مستیم
عهدی ازلی با ره مولا بستیم
بنگر که وظیفه چیست در این میدان
ما افسر جنگ نرم آقا هستیم

نوکر بازدید : 6 سه شنبه 04 تیر 1392 نظرات (1)
 
مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف انها میدود و با سگ درگیر میشود . سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد.
 پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت انها می آید و میگوید : تو یک قهرمانی و فردا در روزنامه ها می نویسند :
یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد
اما ان مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم
پس روزنامه های صبح می نویسند:
امریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد .
ان مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم
از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی
من ایرانی هستم
فردای ان روز روزنامه ها این طور می نویسند :
یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
سیاسی ـ مذهبی - شعر - نقد و بررسی ـ اخبار مداحی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 9
  • بازدید سال : 19
  • بازدید کلی : 1,384